لحظاتی با نترسونِ داریوش -یاور-:

 

نترسون باغو از گل،

نترسون سنگو از برف،

نترسون ماهو از ابر،

نترسون کوهو از حرف،

نترسون بیدو از باد،

نترسون خاکو از برگ،

نترسون عشقو از رنج،

نترسون مارو از مرگ،

نه تیــرو دشنه، نه دارو زندون، ستـــاره ها رو از شب نترسون.

چه ترسی داره بوسه بر لب خونین آزادی،

چرا وحشت کنم از عشق،

چرا برگردم از چاهی،

از این خاموشی تا خورشید،

چه ترسی داره پل بستن،

ازین سرچشمه تا دریا،

خوشا شکفتن و رستن،

نترسون عاشقارو،

ازین کولاک تاراج،

به خاک افتادن از عشق،

پر و بال به معراج،

نه تیــرو دشنه، نه دارو زندون، ستـــاره ها رو از شب نتـــرسون.

کجا پروانه ترسید از حریر شعله پوشیدن،

کجا شبنم هراسید از شراب نور نوشیدن،

ازین شبگوشهء خاموش،

ازین تکرار بی رؤیا،

سلام ای صبح آزادی،

سلام ای روشن فردا.

نترسون باغو از گل،

نترسون سنگو از برف،

نترسون ماهو از ابر،

نترسون کوهو از حرف،

نترسون بیدو از باد،

نترسون خاکو از برگ،

نترسون عشقو از رنج،

نترسون مارو از مرگ،

نه تیــرو دشنه، نه دارو زندون، ستـــاره ها رو از شب نتــرسون.

نه تیــرو دشنه، نه دارو زندون، ستـــاره ها رو از شب نتــرسون.

 

مرسی یاور